حرف های خوب خوبــــــــــــــ!!!!!

زندگی به ما می اموزد

زندگی به ما می اموزد که عشق خیره شدن به یکدیگر نیست

بلکه با هم به یک سو نگریستن استــــــــــــــ

 

آنتوان دوسنتـــــ اگزو پری

 

عکس های فانتزی از زندگی

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

[ 18 / 4 / 1393برچسب:,

] [ 18:16 ] [ هـــــــــــانیــــه ]

[ ]

برای کسی...

برای کسی که شگفت زده ی خود نیست،معجزه ای وجود ندارد

اشنباخ

 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

[ 18 / 4 / 1393برچسب:,

] [ 18:14 ] [ هـــــــــــانیــــه ]

[ ]

به کسی که دوسش....

به کسی که دوسش داری بگو که چقدر دوسش داری وچقدر در زندگیت

براش ارزش قایلی چون زمانی که از دستش بدی دیگه مهم نیست که

چقدربلند فریادبزنی.چون اون دیگه صدات رو نمیشنوه.

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

[ 18 / 4 / 1393برچسب:متن اموزنده،زیبا،,

] [ 18:6 ] [ هـــــــــــانیــــه ]

[ ]

مواظب باشید حیوان صفت نشوید

برای فریب دادن ، عده ای را شیر میکنند و عده ای را خر

مواظب باشید حیوان صفت نشوید.

بازنده ، بازنده است چه درنده چه چرنده . . .

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

[ 17 / 4 / 1393برچسب:,

] [ 14:3 ] [ هـــــــــــانیــــه ]

[ ]

بعضیا...

ﺑﻌﻀﯿﺎ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﺍﺭﻥ ﺟﺰ ﻟﯿﺎﻗﺖ

ﺑﻌﻀﯿﺎ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻧﺪﺍﺭﻥ ﺟﺰ ﻟﯿﺎﻗﺖ . . .

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

[ 17 / 4 / 1393برچسب:نکات کلیدی،زیبا،اموزنده,

] [ 13:45 ] [ هـــــــــــانیــــه ]

[ ]

ایجاد یك تغییر!

مردی در سواحل مكزیك به هنگام غروب خورشید در حال قدم زدن بود، همانطوری كه راه می رفت شخص دیگری را مشاهده كرد ، همانطوری كه به وی نزدیك می شد ، متوجه شد كه او به طور مداوم خم شده ، چیزی را از روی زمین برداشته و به میان اقیانوس پرتاب می كند.
مرد با تعجب به او نزدیك شد و پرسید : "عصر به خیر رفیق ، چكار می كنی؟"
شخص پاسخ داد :"اكنون هنگام پایین رفتن آب دریا است و این ستارگان زیبای دریایی ، در ساحل به جا مانده اند ، اگر به داخل اقیانوس برنگردند از كمبود اكسیژن خواهند مرد ، خوب من دارم آنها را به داخل آب می اندازم."
مرد به او گفت :"اما هزاران ستاره دریایی در ساحل افتاده اند ، تو نخواهی توانست به همه آنها برسی، آنها بسیار زیادند ، این اتفاق همه روزه در صدها كیلومتر ساحل بالا و پایین این منطقه رخ می دهد ، امكان ندارد كه بتوانی تغییری ایجاد كنی."
آن شخص لبخند زده ، خم شد و ستاره دیگری را برداشت و همانطوری كه آن را به میان اقیانوس پرت می كرد پاسخ داد:"برای این یكی تغییری ایجاد شد."

نتیجه
شما ممكن است احساس نمایید كه در دنیای امروز نمی توانید تغییری ایجاد كنید ، اما كافی است كه هنگامی كه زمان آن فرا رسید ، تنها در یك زندگی تغییری ایجاد نمایید!

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

[ 17 / 4 / 1393برچسب:داستان کوتاه،اموزنده،واقعی,

] [ 13:37 ] [ هـــــــــــانیــــه ]

[ ]

زشت یا زیبا بودن

زشت یا زیبا بودن اهمیتی ندارد زیرا که
چهره ی انسان ها تجلی رفتار ان هاست....

زیگورات

 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

[ 17 / 4 / 1393برچسب:متن زیبا ،اموزنده,

] [ 13:7 ] [ هـــــــــــانیــــه ]

[ ]

خدارا چقدر باور داری؟


داستان درباره ی یك كوهنورد است كه می خواست از بلندترین كوه ها بالا برود .

او پس از سال ها آماده سازی ، ماجراجویی خود را آغاز كرد.
ولی از آنجا كه افتخار كار را فقط برای خود می خواست تصمیم گرفت به تنهایی از كوه بالا برود.

شب ، بلندی های كوه را در بر گرفته بود و مرد هیچ چیز را نمی دید . همه چیز سیاه بود اصلاً دید نداشت .

ابر روی ماه و ستاره ها را پوشانده بود.
همان طور كه از كوه بالا می رفت پایش لیز خورد. در حالی كه به سرعت سقوط می كرد از كوه پرت شد.

در حال سقوط فقط لكه های سیاهی مقابل چشمانش می دید و احساس وحشتناك مكیده شدن

به وسیله ی قوه جاذبه ، او را در خود می گرفت.


همچنان سقوط می كرد، در آن لحظات تمام رویداد های خوب و بد زندگییش به یادش آمد.

اكنون فكر می كرد مرگ چقدر به وی نزدیك است . ناگهان احساس كرد طناب دور كمرش محكم شد و

در میان آسمان معلق ماند . در این لحظه سكون ، چاره ای برایش نماند جز آنكه فریاد بزند.


خدایا كمكم كن!!!


ناگهان صدای پر طنینی از آسمان شنیده شد:


چه می خواهی؟
ـ ای خدا نجاتم بده!
واقعا باور داری كه می توانم نجاتت دهم؟
ـ البته كه باور دارم!
اگر باور داری طنابی كه به دور كمرت بسته است پاره كن!
یك لحظه سكوت ... و مرد تصمیم گرفت با تمام نیرو طناب را بچسبید.
گروه نجات می گویند كه روز بعد یك كوهنورد یخ زده را مرده پیدا كردند.

بدنش از طناب آویزان بود و با دستهایش محكم طناب را گرفته بود در حالی كه او فقط یك متر از زمین فاصله داشت !

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

[ 17 / 4 / 1393برچسب:داستان کوتاه،جذاب ،اموزنده,

] [ 12:53 ] [ هـــــــــــانیــــه ]

[ ]

وقت اضافی برای خدا

چقدر خنده دار که یک ساعت خلوت کردن با خدا طولانی وطاقت فرساست

ولی 90دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد میگذره

چقدر خنده دار که یک ساعت عبادت طولانی به نظر میاد ولی دو ساعت فیلم دیدن به سرعت میگذره

چقدر خنده دار که خوندن یک صفحه از کتاب اسمانی سخته اما خوندن صد سطر از پرفروش ترین کتاب رمان اسونه

چقدر خنده دار که شایعات روزنامه ها و مجلات ....را به راحتی باور میکنیم اما سخنان خدا را به سختی باور میکیم

چقدر خنده دار که سعی میکنیم صندلی های ردیف جلو در یه کنسرت یا مسابقه را رزرو کنیم اما به اخرین صف در جماعتی که برا نیایش جمع شده اند تمایل داریم

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

[ 15 / 4 / 1393برچسب:داستان های کوتاه،اموزنده از تو تویی،زیبا,

] [ 11:15 ] [ هـــــــــــانیــــه ]

[ ]

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد